اعتیاد یک وابستگی جسمی و روانی است ،شرایطی است که می تواند نحوه عملکرد مناطق مغز را تغییر دهد به ویژه مناطقی که مسئول لذت ،انگیزه ،یادگیری، قضاوت و حافظه هستند. اعتیاد مزمن و پیچیده است. هدف و نقش مواد مخدر پس از مصرف تغییرات در مغز و رفتار فرد است درک چگونگی تغییر اعتیاد در مغز ممکن است به درک تاثیر اعتیاد بر شخص مبتلا به آن کمک کند . هر انتقال دهنده گیرنده هایی دارد که پیام آن را میپذیرد . دوپامین و سروتونین به عنوان انتقال دهنده عصبی می توانند احساس پاداش یا لذت را در پاسخ به ماده ایجاد کنند و بیشترین میزان آن در سیستم عصبی مرکزی به تنظیم سیستم پاداش ،فعالیت حرکتی، حافظه و گیرنده های یادگیری کمک کند . البته در طی پرهیز و ترک این انتقال دهنده های عصبی کاهش یافته و در نتیجه احساس درد اضطراب و دیسفوریا در فرد مصرف کننده ایجاد می شود و این کاهش باعث ایجاد ولع مصرف مواد می شود و فرد را به جستجوی ماده میکشاند.
مصرف مواد اعتیادآور و شادی افزا راه حل واقعی فرار از مشکلات زندگی نیست . این تنها مسیری ناهموار است که فرد برای رسیدن به بن بست انتخاب می کند . این مواد دیر یازود جسم و روان را نابود میکنند . متاسفانه گرایش به داروهای روانگردان در افراد جوان و نوجوان زیادتر بوده و این وظیفه خانواده ها است که با تربیت صحیح و اصولی ،مراقبت های بجا و شایسته ، رفاقت با بچه ها ، تامین محبت ، عدم کنترل شدید و دوری از تنبیه بتوانند مانع گرایش فرزندان خود به این مواد شوند.
در نتیجه اعتیاد فقط وابستگی به یک ماده نیست .اعتیاد یک بیماری زیست روانشناختی است . بنابراین ما به درمان های اخلاقی ،تربیتی و روانشناختی ، احتیاج داریم یعنی درمان هایی که در سطوح جسمانی ، روانشناختی و اجتماعی کار میکنند . مداخلات اجتماعی در پیشگیری و درمان اعتیاد شامل: بهبود سیستم های خانواده ، دسترسی به مشاغل و ایجاد یک محیط زندگی سالم است .
افزودن دیدگاه جدید