سازمان بسیج حقوقدانان استان آذربایجان غربی
یکی از ناگوارترین اتفاقهایی که مدام در حال روی دادن است سرقت است. پدیدهای که روان جامعه را به شدت پریشان کرده و مدام به آن دامن میزند. بعید است کسی در کشور پیدا شود که خودش یا نزدیکانش هدف سرقت قرار نگرفتهباشند. کافی است در جمعهای دوستانه یا در هر جمعی دیگر کسی در این باره تجربهای را مطرح کند، آن وقت است که به پیوست آنتجربههای دیگر به اشتراک گذاشته میشود. زندگی اجتماعی این روزها به شدت عجین شده است با محدود کردن و مسدود کردنهای بسیار. ساختمانها و اماکن مدام به دوربینهای مداربسته مجهز میشوند، خودروها، موتورسیکلتها و هر وسیله نقلیه دیگر به دزدگیر و تجهیزات ایمنی مجهز میشوند و هشدارهای بازدارنده برای در امان ماندن از دست سارقان مدام منتشر میشود با این حال سارقان با عبور از این موانع به اهدافشان میرسند. اینها تنها گوشهای از اتفاقهای ناگوار است که در فضای حقیقی جامعه در حال روی دادن است. آنچه در فضای مجازی از سرقت اطلاعات یا سرقت موجودیکارتها در جریان است خودش حدیثی مفصلتر است. یکی از دلایل افرایش ناامنیرا میتوان به افزایش جامعه آماری سارقان تسری داد. درباره آمار حقیقی این دسته از افراد اطلاعات دقیقی وجود ندارد و پلیس و دستگاه قضایی این دسته از اطلاعات را نزد خود محفوظ میدارند و تنها به افزایش و کاهش تدریجی وقوع سرقتها اشارهمیکنند. افزایش جامعه آماری در این باره را میشود به اظهارات پلیس مبنی بر افزایش گروههای سرقتاولی به جامعه آماری مجرمان سابقهدار مستند کرد هر چند بدون این استناد هم هر کس که در جغرافیای کشور در حال زیست باشد به راحتی به درک درستی از این موضوع خواهد رسید. درباره چرایی اقبال نیروی کار و جوان جامعه به سرقت، دلایل بسیاری از جمله افزایش بیکاری، تأمین هزینه اعتیاد، افزایش هزینههای زندگی، تنپروری و رسیدن به زندگی رؤیایی مطرح شده است، اما همچنان در همان حالت طرح موضوع باقی مانده است و اقدام پیشگیرانه کمتری برای کاهش آماری جامعه سارقان و افزایش امنیت در جامعه صورت گرفتهاست. در حوزه برخورد با سارقان همان طرحهای تکراری و کماثر پلیس همچنان ادامه دارد. مأموران پلیس آنگونه که در بازیهای کودکانه هم مرسوم است به دنبال سارقان میدوند و با زحمت زیاد آنها را بازداشت میکنند. این که پلیس همواره به دنبال سارق میدود، حکایت از جلو بودن سارقان در رسیدن به اهدافشان دارد. بعد از آن سارقی که با مرارت گرفتار شده به زندان سپرده میشود. زندان برای بیشتر سارقان در حکم ماهی دارد که آن را از داخل تنگ به دریا بیندازند. او در فرصتی که زندان در اختیارش گذاشته نهایت بهره را میبرد و از دریای بیکران تجربه همقماشان خود بهره میبرد و این امکان را پیدا میکند که وارد باندهای حرفهای شود تا بعد از رهایی از حبس به حیات مجرمانهاش ادامه دهد بنابراین روشن است کسانی که در حوزه تصمیمگیری دخالت دارند از آن چه در بدنه اجتماعی جریان دارد درک درستی ندارند؛ چراکه از همه امکاناتی که آنها را از این آسیب مصون کند بهرهمند هستند. تولید، تأمین و گسترش امنیت فرایندهایی دارند که با صدور بخشنامه و دستور میسر نمیشود و بیتوجهی بیشتر به آن امینت عمومی را بیش از گذشته به خطر میاندازد.
افزودن دیدگاه جدید